تبلیغات دین خود ساخته وهابیت در سراسر جهان در حال گسترش میباشد و
این موضوع دلایل مختلف دارد و سرمایه گذاری هنگفت مسئولین سعودی از جمله این دلایل
است و در این راه صهیونیستها و آمریکاییان نیز تلاش مجدانهای برای کمرنگ کردن
اسلام واقعی میکنند و همین امر باعث شده است که بیشتر افرادی که از ادیان و مذاهب
مختلف به اسلام روی میآورند اهل تسنن شده و متاسفانه بیشتر آنها وهابی
میشوند.
محمد العریفی از علمای وهابیت در عربستان که دارای طرفدارانی در
کشور عربستان و کشورهای عربی است جدیدا صفحهای فارسی در یکی از شبکههای اجتماعی
به راه انداخته است که در آن به ترویج مذهب دویست ساله وهابیت میپردازد. او همچنین
از تروریستهای سوریه حمایت میکند و دستش به خون مردم سوریه آلوده است.
در
این صفحه فیلمهای العریفی نیز قرار داده شده است و در آن به بیان احادیث وهابیت
میپردازد. هر چند عدم اقبال به این پیج نشان از آگاهی فارسی زبانان به این دین خود
ساخته میباشد ولی برای آگاهی جوانان به گوشهای از عقاید و فتاوای مضحک وهابیت
میپردازیم.
ادامه مطلب...
آمد رمضان و عید با ماست
قفل آمد و آن کلید با ماست
بربست دهان و دیده بگشاد
وان نور که دیده دید با ماست
آمد رمضان به خدمت دل
وان کش که دل آفرید با ماست
در روزه اگر پدید شد رنج
گنج دل ناپدید با ماست
کردیم ز روزه جان و دل پاک
هر چند تن پلید با ماست
روزه به زبان حال گوید
کم شو که همه مرید با ماست
چون هست صلاح دین در این جمع
منصور و ابایزید با ماست
مولانا
|
|
ابوذر غفاری از سلمان فارسی که خداوند از هر دوی آنها خشنود باد پرسید
که ای ابا عبدالله معرفت امیر المومنین به نورانیت چیست؟
سلمان گفت:ای جندب(ابوذر)بیا برویم تا این را از خودآن حضرت بپرسیم
سپس به محل ان حضرت رفتیم و اورا نیافتیم.
ابوذر گفت:پس به انتظار ایشان ماندیم تا آن حضرت آمدند.
حضرت فرمودند: چه امری شما را اینجا کشانده است؟
حدیث مفصل و طولانیه ولی ارزش خوندن داره حتما بخونید
برگرفته از وبلاک www.ahle-sonat.glxblog.com
ادامه مطلب...
حلول ماه شعبان بر همه مسلمین مبارک
ماه میلاد سه پرچم دار عشق
دلبر و دلداده و دلدار عشق
ماه میلاد سه ماه عالمین
سید سجاد و عباس و حسین(ع)
سه نور آمد به عالم پر ز احساس
معطر هر سه از عطر گل یاس
سه نور تابناک آسمانی
حسین بن علی ، سجاد و عباس
دامن علقمه را عطر گل یاس یکی است
قمر بنی هاشمیان در همه ناس یکی است
سیر کردم عدد ابجد و دیدم به حساب
نام زیبای اباصالح و عباس یکی است
شعبان شد و پیک عشق از راه آمد
عطر نفس بقیه الله آمد
با جلوه سجاد و ابوالفضل و حسین
یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد
شعبان بهانه ای است برای دوستی با خدا ، لحظه هایت سرشار از این دوستی باد.
اعیاد شعبانیه بر همه دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) مبارک باد
ولادت امام حسین(ع) و روز پاسدار،
ولادت حضرت عباس (ع) و روز جانباز،
ولادت امام زین العابدین (ع) مبارکباد...
این حسین کیست که عالَم همه دیوانۀ اوست؟!
این چه شمعیست که جانها همه پروانۀ اوست؟!
---------------------------------------------------------
شعر یا مرثیه
((شهید کربلا))
((The Martyr of Karbala))
قصیده ای انگلیسی در عزای امام حسین(علیه السّلام)
سروده ی شاعر زبان آور انگلیسی زبان:
"Justice A. D. Russell"
ادامه مطلب...
به قدر و...به کوثر...به رضوان و طوبی...
به تورات موسی...و انجیل عیسی
بسی پادشاهی کنم در گدایی
چو باشم گدایِ گدایان زهرا
چه شب ها که زهرا، دعا کرده تا ما
همه شیعه گردیم و بیتاب مولا
غلامی این خانواده، دلیل و مرادِ خدا بوده از خلقت ما
مسیرت مشخص...امیرت مشخص
مکن دل دل، ای دل...بزن دل به دریا
که دنیا...که دنیا...که دنیا...به خسران عقبی، نیرزد
به دوری ز اولاد زهرا نیرزد...
و این زندگانیِ فانی...جوانی...خوشی های امروز و اینجا...
به افسوس بسیار فردا...نیرزد
اگر عاشقانه هوادار یاری
اگر مخلصانه گرفتار یاری
اگر آبرو میگذاری به پایش
یقینا...یقینا...خریدارِ یاری
بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت
چه اندازه در ندبه ها زاریاری
به شانه کشیدی...غم سینه اش را
و یا چون بقیه تو سربارِ یاری
اگر یک نفر را به او وصل کردی
برای سپاهش تو سردارِ یاری
به گریه شبی را سحر کردی یا نه
چه مقدار بیتاب و بیمارِ یاری
دل آشفته بودن...دلیل کمی نیست
اگر بیقراری بدان یارِ یاری
و پایان این بیقراری...بهشت است
بهشتی که سرخوش ز دیدارِ یاری
نسیم کرامت وزیدن گرفته
و باران رحمت چکیدن گرفته
مبادا بدوزی نگاه دلت را...به مردم که بازار یوسف فروشی در این دورهِ بد...شدیدا گرفته
خدایا به روی درخشان مهدی...
به زلف سیاه و پریشان مهدی
به قلب رئوفش که دریای داغ است
به چشمان از غصه گریان مهدی
به لب های گرم علی...یا علیش
به ذکر حسین و حسن جان مهدی
به دست کریم و نگاه رحیمش
به چشم امیدِ فقیران مهدی
به حال نیاز و قنوت نمازش...
به سبحان...سبحان...سبحان مهدی
به برق نگاه و به خال سیاهش
به عطر ملیح گریبان مهدی
به حج جمیلش...به جاه جلیلش
به صوت حجازیه قرآن مهدی
به صبح عراق و شبانگاه شامش
به آهنگ سمت خراسان مهدی
به جان داده های مسیر عبورش
به شهد شهود شهیدان مهدی
مرا دائم الاشتیاقش بگردان
مرا سینه چاک فراقش بگردان
تفضل بفرما بر این بنده بی سر و پا
مرا همدم و محرم و هم رکاب
سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان
یا مهدی...یا مهدی...مددی
ربيع حاجب ميگويد: روزي طبيبي هندي در مجلس منصور كتاب طب ميخواند، در حالي كه امام صادق(ع) در آنجا حضور داشت.
چون از قرائت مسائل طب فراغت يافت، به امام ششم(ع) گفت: دوست داري از دانش خود به تو بياموزم؟ حضرت فرمود: «نه، زيرا آنچه من ميدانم از دانش تو بهتر است.» طبيب پرسيد: تو از طب چه ميداني؟
حضرت فرمود: «من حرارت را با سردي و سردي را با گرمي، رطوبت را با خشكي و خشكي را با رطوبت درمان ميكنم و مسئلة تندرستي را به خدا وا ميگذارم و براي تندرستي دستور پيامبر(ص) را به كار ميبرم كه فرمود: «شكم، خانة درد است و پرهيز، درمان هر دردي است و تن را به آنچه خوي گرفته، بايد عادت داد.»
طبيب گفت: طبّ جز اين چيزي نيست. امام گفت: «ميپنداري كه من اين دستورها را از كتابهاي بهداشتي ياد گرفتهام؟ طبيب گفت: آري، امام فرمود: من اينها را از خدا فرا گرفتهام. تو بگو من از جهت بهداشت داناترم يا تو؟ طبيب گفت: البتّه من. امام(ع) فرمود: اگر اين چنين است من از تو پرسشهايي ميپرسم، تو پاسخ بده. طبيب گفت: بپرس.
امام صادق(ع) پرسشهاي زير را از طبيب هندي پرسيدند:
ادامه مطلب...
به پسرم درس بدهید. او باید بداند که همه مردم عادل و همه آنها صادق نیستند، اما به پسرم بیاموزید که به ازای هر شیاد، انسان صدیقی هم وجود دارد. به او بگویید، به ازای هر سیاستمدار خودخواه، رهبر جوانمردی هم یافت می شود. به او بیاموزید، که در ازای هر دشمن، دوستی هم هست. می دانم که وقت می گیرد، اما به او بیاموزید اگر با کار و زحمت خویش، یک دلار کاسبی کند بهتر از آن است که جایی روی زمین پنج دلار بیابد. به او بیاموزید که از باختن پند بگیرد و از پیروز شدن لذت ببرد. او را از غبطه خوردن بر حذر دارید. به او نقش و تاثیر مهم خندیدن را یادآور شوید.
ادامه مطلب...
یک روز صبح، چنگیزخان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند. همراهانش تیرو کمانشان را برداشتند و چنگیزخان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق تر و بهتر بود، چرا که می توانست در آسمان بالا برود و آنچه را ببیند که انسان نمی دید.
آن روز با وجود تمام شور و هیجان گروه، شکاری نکردند. چنگیزخان مایوس به اردو برگشت، اما برای آنکه ناکامی اش باعث تضعیف روحیه ی همراهانش نشود، از گروه جدا شد و تصمیم گرفت تنها قدم بزند.
بیشتر از حد در جنگل مانده بودند و نزدیک بود خان از خستگی و تشنگی از پا در بیاید. گرمای تابستان تمام جویبارها را خشکانده بود و آبی پیدا نمی کرد، تا اینکه رگه ی آبی دید که از روی سنگی جاری بود. خان شاهین را از روی بازویش بر زمین گذاشت و جام نقره ی کوچکش را که همیشه همراهش بود، برداشت. پرشدن جام مدت زیادی طول کشید، اما وقتی می خواست آن را به لبش نزدیک کند، شاهین بال زد و جام را از دست او بیرون انداخت.
چنگیز خان خشمگین شد، اما شاهین حیوان محبوبش بود، شاید او هم تشنه اش بود. جام را برداشت، خاک را از آن زدود و دوباره پر کرد. اما جام تا نیمه پر نشده بود که شاهین دوباره آن را پرت کرد و آبش را بیرون ریخت. چنگیزخان حیوانش را دوست داشت، اما می دانست نباید بگذارد کسی به هیچ شکلی به او بی احترامی کند، چرا که اگر کسی از دور این صحنه را می دید، بعد به سربازانش می گفت که فاتح کبیر نمی تواند یک پرنده ی ساده را مهار کند.
این بار شمشیر از غلاف بیرون کشید، جام را برداشت و شروع کرد به پر کردن آن. یک چشمش را به آب دوخته بود و دیگری را به شاهین. همین که جام پر شد و می خواست آن را بنوشد، شاهین دوباره بال زد و به طرف او حمله آورد. چنگیزخان با یک ضربه ی دقیق سینه ی شاهین را شکافت. ولی دیگر جریان آب خشک شده بود ...
چنگیزخان که مصمم بود به هر شکلی آب را بنوشد، از صخره بالا رفت تا سرچشمه را پیدا کند. اما در کمال تعجب متوجه شد که آن بالا برکه ی آب کوچکی است و وسط آن، یکی از سمی ترین مارهای منطقه مرده است. اگر از آب خورده بود، دیگر در میان زندگان نبود. خان شاهین مرده اش را در آغوش گرفت و به اردوگاه برگشت. دستور داد مجسمه ی زرینی از این پرنده بسازند و روی یکی از بال هایش حک کنند:
یک دوست، حتی وقتی کاری می کند که دوست ندارید، هنوز دوست شماست.
و بر بال دیگرش نوشتند:
هر عمل از روی خشم، محکوم به شکست است.
زیک مشرق نمایان شد دو خورشید جهان آرا
که رخت نور پوشاندند بر تن آسمان ها را
دو مرآت جمال حق دو دریای کمال حق
دو نور لایزال حق دو شمع جمع محفل ها
دو وجه الله ربانی دو سر الله سبحانی
دو رخسار سماواتی دو انسان خدا سیما
دو عیسی دم دو موسی ید دو حسن خالق سرمد
یکی صادق یکی احمد یکی عالی یکی اعلا
یکی بنیانگر مکتب یکی آرنده ی مذهبی
یکی انوار را مشعل یکی اسرار را گویا
یکی از مکه انوار رخش تابید در عالم
یکی شد در مدینه آفتاب طلعتش پیدا
یکی نور نبوت را به دل ها تافت تا محشر
یکی نور ولایت را ز نو کرد از دمش احیا
رسد آوای قال الصادق و قال رسول الله
به گوش اهل عالم تا که این عالم بود بر پا
یکی جان گرامی در دو جسم پاک و پاکیزه
دو تن اما چو ذات یک تا هر دو بی همتا
محمد کیست جان جان جان عالم خلقت
که گر نازی کند در هم فرو ریزد همه دنیا
محمد کیست روح پاک کل انبیا در تن
که حتی در عدم بودند بی او انبیا یک جا
محمد کیست مولایی که مولانا علی گوید
منم عبد و رسول الله بر من رهبر و مولا
محمد از زمان ها پیشتر می زیست با خالق
محمد از مکان پیموده ره تا اوج او دانی
محمد محور عالم محمد رهبر آدم
محمد منجی هستی محمد سید بطحا
محمدکیست آنکو بوده قرآن دفتر مدحش
که وصفش را نداند کس به غیر از قادر دانا
محمد را کسی نشناخت جز حق و علی هرگز
چنان که جز خدا و او کسی نشناخت حیدر را
وضو گیرم ز آب کوثر و شویم لب از زمزم
کنم آنگه به مدح حضرت صادق سخن انشا
ششم مولا ششم هادی ششم رهبر ششم سرور
که هم دریای شش گوهر بود هم در شش دریا
صداقت از لبش خیزد فصاحت از دمش خیزد
فلک قدر و ملک عبد و قضا مهر و قدر امضا
بسی زهاد و عبادند بی مهرش همه کافر
بسی عالم بسی عارف همه بی نور او اعمی
دو خورشید منیر او هشام و بو بصیر او
دو کوه حکمت و ایمان دو بحر دانش و تقوی
مرا دین نبی مهر علی و مذهب جعفر
سه مشعل بوده و باشد چه در دنیا چه در عقبی
در دیگر زنم غیر از در آل علی هرگز
ره دیگر روم غیر از ره این خاندان حاشا
بهشت من بود مهر علی و مهر اولادش
نه از محشر بود بیمم نه از نارم بود پروا
سراپا عضو عضوم را جدا سازند از پیکر
اگر گردم جدا یک لحظه از ذریه ی زهرا
از آن بر خویش کردم انتخاب نام میثم را
که باشم همچو او در عشق ثارالله پا بر جا
شعر از استاد : حاج غلامرضا سازگار
« سوگ پیمبر »
ای دل نگر به سوگ عظیمی جهان بود
در این عزا سراسر کون و مکان بود
عرش خدا به سوگ رسولش سیه شدست
در عرشیان بپا، غم و آه و فغان بود
اکنون علی(ع) به سوگ پیمبرنشسته است
زهرا(س) ز دیده بهرپدر خون فشان بود
امت یتیم و عالم اسلام در عزاست
جانسوز سوگ خاتم پیغمبران بود
بس رنجها ز دست جفا پیشگان کشید
بشکسته اش ز کینه دُر اندر دهان بود
راه فلاح امّت خود را گشود لیک
سنگ جفا بجای وفاش ارمغان بود
با مسلمین محبت چندان که شأن اوست
جوروجفا به حضرتش از مشرکان بود
در طول عمر غیر محبّت از او نبود
مرهون او هماره ز پیر و جوان بود
مشمول لطف حضرت او بود خاص وعام
شرمندة خصال خوشش انس جان بود
جنّ و ملک هماره به تمجید حضرتش
وصفش چسان به دفتر این ناتوان بود
«حکاکم» وز ذرّه فرومایه تر که او
مشمول مدح خالق هفت آسمان بود
آسمان تاریك و خاموش و سیاه
یك جهان غم بود و سوز و اشك و آه
بود سرتاسر مدینه سوگوار
چشمها گریان و دلها بی قرار
بلبلان خاموش و بی شور و نوا
در فراق گل نشسته در عزا
جبرئیل یك بار دیگر در حرا
می كند تكرار اقرا بسم ِ ...را
لیك دیگر در حرا جز غم نبود
دوری احمد برایش كم نبود
مرتضی دلتنگ ختم المرسلین
بود گریان از فراق آن امین
چهره ی او عالمی از درد بود
اشك در چشمان پاك مرد بود
ناله های فاطمه جانسوز بود
آخرین دیدارشان آن روز بود
نوح و ابراهیم و موسای كلیم
حضرت عیسی ، مسیحای عظیم
بهر دیدار نبی آماده اند
از ازل دل را به عشقش داده اند
می برند تابوت او را انبیا
تا رسد احمد به دیدار خدا
آری آن پیكر كه عطرش یاس بود
معنی الحمد تا الناس بود...
بود خورشیدی كه خاموشی نداشت
یاد جاویدش فراموشی نداشت
داشتن هدف، و رفتن به دنبالش، خوب است ولی عاشق هدف بودن و گرفتار شدن چیز دیگری است
با بچه ها، با اطمینان رفتار کنید تا قابل اطمینان بار بیایند، و قابل اطمینان شوند.
دولت، وظیفه دارد، خوشحال کنندگان مردم را، تشویق کند.
باید جوانان، حفظ سازمان را، آموزش داد.
سازماندهی، لازمه و خواسته الگوی پیشرفت است.
از پرهاى سوخته و خیمه هاى خاکستر، چهل روز مى گذرد؛ از شانه هاى بى تکیه گاه و چشم هاى به خون نشسته، از لحظاتى که سیلى مى وزید و صحرا در عطشى طولانى، ثانیه هایش را به مرگ مى بخشید.
حالا چهل روز است که مرثیه هامان را در کوچه هاى داغ، مکرر مى کنیم.
چهل شب است که بر نیزه شدن آفتاب را سر بر شانه هاى آسمان مى گرییم. «اى چرخ! غافلى که چه بیداد کرده اى».
از شام تا کربلا
از کربلا تا شام، حکایت سرهاى جسور شماست که شمشیرها را به خاک افکند.
من از روایت خونابه و خنجر مى آیم؛ از شعله هاى به دامن نشسته و فریادهاى بى یاورى.
امروز، اربعین خورشید است. نگاه کن چگونه پرندگان، بر شاخه هاى درختان روضه مى خوانند؛ چگونه ابرها، فشرده فراقى عظیم، پهنه زمین را مى بارند!
رفته اید و پس از شما، جاده ها، اسیر زمستانى همیشگى اند. پرواز ناگهان شما آتشى است که هرگز فرو نمى نشیند.
زخم عاشورا همیشه تازه است
پاییز را دیده اى، چگونه نوباوگان تابستان را به زمین مى ریزد و سر و روى جهان را به زردى مى نشاند؟! اکنون دیرى است که پروانه هاى هاشمى مان را شعله هایى یزیدى، بر تپه هاى خاکستر فرو ریخته اند.
دیرى است که گیسوان کودکى رقیه را بادهاى یغماگر، با خویش برده اند.
زمین، پاییزش را از یاد مى برد، اما زخم عمیق عاشورا را هرگز.
سال ها مى گذرد و ما همچنان سوگ کبوترانى آزاده را بر سینه مى کوبیم.
اربعین لاله ها
نزهت بادى
بشیر!
وقتى به مدینه النبى رسیدیم، مبادا کسى جلوى قافله اسراى کربلا، گوسفندى را سر ببرد! این کاروان، از سفر چهل روزه با سرهاى بریده بر بالاى نى مى آید.
نگذار هیچ لاله اى را در رثاى شهدایمان پرپر کنند! سراسر خاک کربلا، پر بود از گلبرگ هاى خونین و پاره اى که از هر سو مرا صدا مى زدند: «أخَىَّ اخَّى».
اجازه نده کسى بر سر و رویش خاک بریزد؛ هنوز باد، گرد و خاک کوچه هاى کوفه و شام را از سر و روى زنان و کودکان عزادار نربوده است.
این صورت هاى کبود و دست هاى سوخته، نیازى به گلاب افشانى ندارند؛ هنوز اربعین گل هایى که با تشنه کامى بر خاک و خون افتادند، نگذشته است.
بگو پاى برهنه به استقبالمان نیایند؛ این کاروان پر است از کودکانى که پاى پرآبله دارند.
سفارش کن شهر را شلوغ نکنند و دور و برمان را نگیرند، ما از ازدحام نگاه هاى نامحرم و بیگانه بازگشته ایم.
بگذار آسوده ات کنم بشیر!
دل زینب علیهاالسلام براى خلوت مزار جدش پر مى کشد تا به دور از چشم خونبار رباب و سکینه و سجاد علیه السلام و این کاروان داغدار، پیراهن کهنه و خونین حسین علیه السلام را بر سر و روى خویش بنهد و گریه هاى فرو خورده چهل روزه اش را یک سره رها سازد.
باز باران با ترانه
ميخورد بر بام خانه
يادم آمد كربلا را،
دشت پرشور و بلا را،
گردش يك ظهر غمگين،
گرم و خونين،
لرزش طفلان نالان،
زير تيغ و نيزه ها را،
با صدای گريه های كودكانه
وندرين صحرای سوزان،
ميدود طفلی سه ساله
پر زناله ، دلشكسته ، پای خسته
باز باران ، قطره قطره،
ميچكد از چوب محمل،
آخ باران
کی بباری برتن عطشان یاران
ترکنند از آن گلو را
آخ باران .. آخ باران
بقیه در ادامه مطالب
ادامه مطلب...
بقیه در ادامه مطالب
ادامه مطلب...
نقاشی های جالب سه بعدی که در خیابان ها کشیده شدهاند
ادامه مطلب...
کتاب پیامبر رحمت تالیف آیت الله جوادی آملی
فضائل و ویژگی های پیامبر اعظم (ص) تألیف حسین رجایی سبزواری
رسول مهر آشنایی با سیره عملی پیامبر اعظم تالیف سعید کرمی
مهربان ترین ـ داستان هایی از زندگی پیامبر اعظم (ص) بازنوشته: مجید محبوبی
سیری در زندگی پیامبر اعظم محمد رسول الله تالیف محمد طاهر احمدوند
ظهور اسلام در پرتو مجاهدتهاي نبي اعظم(ص) نقطه عطف تاريخ بشري است، كه دستاوردهاي بيشمار، پيشرفت همه جانبه تمدن كنوني را فرا روي بشريت قرار داده است. كمترين دستاورد اين شجره پاك آسماني گسترش خواندن، نوشتن و عالمگير شدن علوم در جهان اسلام و انتقال اين علوم ابتدا به اسپانيا، ايتاليا، آلمان، انگلستان و... ساير ملل و دول اروپا و سپس همه جهانيان شد، به طوري كه بدون اين نقطه عطف آسماني هرگز تمدنهايي چون روم، مصر و ايران باستان راهي به تمدن كنوني نداشتند. دلايل تاريخي اين حقيقت غير قابل انكار بيشمار است: يكي از اين دلايل اقرار مكرر دانشمندان اسلامي و خصوصاً غير اسلامي و اروپايي به اين حقيقت عظيم است كه نمونه كوچكي از آن را ميگوييم.
دانشمندان به نام اين جوامع بر خلاف تلاشهاي مذبوحانه و توهين آميز نه تنها پيامبر اسلام را از بزرگان طراز اول تمدن ديني ميدانند، بلكه با صراحت تمام بر جهاني شدن دين اسلام ـ به علت مزاياي بي شمار آن ـ اقرار نمودهاند. و شايد توجه به اين واقعيتها توهين كنندگان را به درد آورده و آنها را به ورطه بي فرهنگي و توهين كشانده است.
ادامه مطلب...
در هشتم شوال سال 1344 هجري قمري پس از
اشغال مکه ، وهابيان به سرکردگي
عبدالعزيزبن سعود روي به مدينه آوردند و
پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر،
سرانجام آن را اشغال نموده ، مأمورين
عثماني را بيرون کردند و به تخريب قبور
ائمه بقيع و ديگر قبور هم چنين قبر
ابراهيم فرزند پيامبر اکرم – صلي الله
عليه و آله و سلم – قبور زنان آن حضرت ،
قبر ام البنين مادر حضرت اباالفضل
العباس – عليه السلام – و قبر عبدالله
پدر پيامبر و اسماعيل فرزند امام صادق –
عليه السلام – و بسياري قبور
ديگرپرداختند. ضريح فولادي ائمه بقيع را
که در اصفهان ساخته شده بود و روي قبور
حضرات معصومين امام مجتبي ، امام سجاد ،
امام باقر و امام صادق – عليهم السلام –
قرار داشت را از جا در آورده ، بردند .
اما اين اولين حمله آنان به مدينه نبود .
آنان در سال 1221 هجري نيز يک بار ديگر به
مدينه هجوم برده ، پس از يک سال و نيم
محاصره توانسته بودند آن شهر را تصزف
کنند و پس از تصرف اقدام به غارت اشياي
گرانبهاي حرم پيامبر – صلي الله عليه و
آله و سلم – و تخريب و غارت قبرستان بقيع
نمودند .
ادامه مطلب...
آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا:
اگر بسیار کار کند، میگویند احمق است !
اگر کم کار کند، میگویند تنبل است !
اگر بخشش کند، میگویند افراط میکند !
اگر جمع گرا باشد، میگویند بخیل است !
اگر ساکت و خاموش باشد، میگویند لال است !
اگر زبان آوری کند، میگویند وراج و پر گوست !
اگر روزه برآرد و شبها نماز بخواند، میگویند ریا کار است !
و اگر نکند، میگویند کافر است و بی دین !
لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد
و جز از خداوند نباید از کسی ترسید.
پس آنچه باشید که دوست دارید.
شاد باشید، مهم نیست این شادی چگونه قضاوت شود.
شناخت دین بر دو پایه استوار است: عقل و نقل. عقل؛ عقل بشر محدود است و کلیات را درک میکند و پاسخگوی بسیاری از سؤالهای انسان نیست. به عنوان مثال: عقل به ما میگوید به صورتی باید از نعمت دهنده تشکر کرد ولی چگونگی این شکر گذاری را بیان نمی کند.
نقل؛ نقل از قرآن و سنت تشکیل شده است. قرآن مانند قانون اساسی است و بیان امور جزیی را به سنت واگذار کرده است. مثال: در قرآن وجوب نماز و اینکه نماز انسان را از بدی و زشتیها باز میدارد، آمده است[1] ولی چگونه انجام دادن و تعداد رکعتهای آن را سنت و احادیث پیشوایان معصوم بیان میکند. در نتیجه سنت در میان منابع ما نقش ویژهای دارد. حالا ببینیم مهدویت چقدر و چگونه در آن بیان شده است.
با نگاهی کلی به احادیث میبینیم بیش از پنجاه نفر از صحابه روایات مربوط به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را از رسول گرامی صلی الله علیه و آله و سلم نقل کردهاند. برخی از محققان 1941 روایت را بدون تکرار از پیشوایان معصوم در مورد مهدویت جمع آوری کردهاند که 560 حدیث آن از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است.[2] کتابهای زیادی قبل و بعد از ولادت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در مورد ایشان نوشته شده است. گروهی از عالمان شیعی و سنی بنابر کثرت روایات قایل به تواتر این اخبار در مورد آمدن امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شدهاند. محمد بن حسین آبری شافعی (363ق) در کتاب مناقب شافعی میگوید: اخبار بشارت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به آمدن «مهدی» به دلیل کثرت مخبران و راویان به حد تواتر رسیده است.[3]
روایات نقل شده در مورد امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را میتوان به چهار گروه تقسیم کرد.
1. روایات تفسیری: روایاتی که در ذیل آیاتی از قرآن نقل شده و آنها را بر مهدویت تطبیق کردهاند.
2. روایات اخباری: احادیثی که از آینده خبر میدهند مانند: وقوع غیبت، علایم ظهور، دوران حکومت.
3. روایات تبیینی: روایاتی که بیان کننده دلایل غیبت، اهمیت انتظار، وظایف منتظران و... هستند.
4. روایات تاریخی: احادیثی که نسب و ولادت و معجزات امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را مطرح میکنند.
از نگاهی دیگر احادیث مربوط به مهدویت به دو دسته تقسیم میشوند احادیث عام- احادیث خاص
1. احادیث عام: روایاتی که موضوعاتشان بیان جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است مانند: حدیث ثقلین- حدیث دوازده خلیفه و حدیث؛ هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، مرگش جاهلی است.[4]
که به یک مورد به طور اختصار پرداخته میشود:
بیان حدیث ثقلین
حدود 34 نفر از صحابه پیامبر گرامی اسلام و بسیاری از بزرگان شیعه و سنی مانند: مسلم، ترمذی و احمد بن حنبل این حدیث را نقل کردهاند.[5] مضمون و ترجمه این حدیث شریف:
پیامبر اکرم در آخرین روزهای زندگانی خود در جمع مسلمانان فرمودند: «من دو چیز گرانبها در میان شما به امانت میگذارم، اگر از این دو پیروی کنید، بعد از من هرگز گمراه نخواهید شد. یکی از این دو مهم تر از دیگری است. اولی کتاب خدا که ریسمانی متصل از آسمان به زمین است و دومی عترت و اهل بیتم این دو از هم جدا نمی شوند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد خواهند شد. پس بنگرید با این دو چگونه برخورد کنید.»
مراد از اهل بیت چه کسانی هستند؟ بنابر گفتار عالمان شیعی و سنی مراد از اهل بیت حضرت علی و فاطمه و فرزندان آنان میباشند که پیامبر اسلام در جاهای مختلف آنان را به عنوان اهل بیت خود معرفی کردند.[6]
امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و حدیث ثقلین: هم اکنون قرآن کریم بدون هیچگونه تحریفی در میان ما است، اما از اهل بیت، هم اکنون چه کسی در کنار قرآن است تا مسلمانان با پیروی از این دو چیز گرانبها هرگز دچار گمراهی و انحراف نشوند؟ عالمان شیعی و اهل سنت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده اند که فرمودند: مهدی از عترت و اهل بیت من و از فرزندان فاطمه است.[7]
در نتیجه هم اکنون امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مصداق این حجت و عدل قرآن میباشد و پیروی از او بر ما لازم است.
2. احادیث خاص: مراد از آن، احادیثی است که در مورد مهدویت وارد شده است.
در این زمینه بسیاری از مسایل مورد اتفاق شیعه و اهل سنت است به صورتی که اگر «مهدی» با ویژگیهای مطرح شده در روایات، از کنار کعبه، خانه خدا قیام خود را آغاز کند، تمامی مسلمانان اعتراف به آمدن او میکنند. در این نوشتار به بیان برخی از عرصههای مشترک میان شیعه و سنی در مورد امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف میپردازیم. بیان موارد مشترک:
1. اصل مهدویت؛ در روایات فریقین در حد تواتر آمده است در آخرالزمان شخصی به نام «مهدی» از فرزندان پیامبر قیام خواهد کرد. ابن حجر عسقلانی میگوید: اخبار به حد تواتر دلالت دارد بر اینکه «مهدی» از این امت است.[8]
2. وجوب اعتقاد به مهدی؛ یکی از واجبات مهم در دین اسلام اعتقاد به آمدن «مهدی» است به صورتی که منکر خروج او کافر معرفی شده است. جابر بن عبدالله از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل میکند: «کسی که منکر خروج مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد، به آنچه بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده، کافر گردیده است».[9]
3. جهانی بودن دعوت و حکومت او؛ بر این مسأله آیات قرآن نیز دلالت دارد.[10]
4. عدالت گستری امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف؛ فراگیری عدل و داد در بسیاری از روایات مربوط به حضرت بیان شده است. ابوسعید خدری از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل میکند؛ مهدی از من است. او زمین را از عدل و داد پر میکند همان گونه که از ظلم و جور پر شده است.[11]
هم نام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودن مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و بیعت میان رکن و مقام در آغاز قیام او و نزول عیسی بن مریم علیه السلام در زمان امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و اقتدا کردن به او در نماز و خسف بیداء و فراوانی نعمت در زمان او و مشخصات ظاهری امام و از فرزندان فاطمه بودن مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و... از موارد دیگر مشترک میان شیعه و اهل سنت است. تنها فرق میان علمای شیعه و سنی در مهدی نوعی و شخصی است. شیعیان معتقدند امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرزند امام حسن عسکری علیه السلام و امام دوازدهم میباشد و هم اکنون زنده است و از عمر او بیش از هزار سال میگذرد ولی اهل سنت اعتقاد به مهدی نوعی دارند یعنی «مهدی» با این ویژگیها در آخرالزمان خروج و عدل و داد را در سراسر زمین پیاده خواهد کرد.[12]
____________________
پی نوشت:
[1]- نساء/103- عنکبوت/45.
[2]- به معجم احادیث امام المهدی مراجعه شود.
[3]- التذکره، ج1، ص701.
[4]- صحیح بخاری، ج5، ص13- صحیح مسلم، ج6، ص21.
[5]- صحیح مسلم، ج4، ش2408- سنن ترمذی، ج5، ش1788- عبقات الانوار، ج2، ص824.
[6]- الدر المنثور، ج6، ص606- سنن ترمذی، ج5، ص352- صواعق المحرقه، باب9، ص121.
[7]- عقدالدرر، ص35- الحاوی للفتاوی، ج2، ص85- مسند احمد، ج1، ص376- کمال الدین، ج1، ص287.
[8]- فتح الباری، ج5، ص362.
[9]- الحاوی للفتاوی، ج2، ص83.
[10]- توبه/33- صف/9- فتح/28- نور/55- انبیاء/105.
[11]- سنن ابی داوود، ج4، ص107 ص4285.
[12] .ر ک ، امام مهدی در احادیث شیعه و سنی، جمعی از نویسندگان .
نویسنده: سید حسن زمانی
منبع: سايت فطرت
اين ارتباط و تعلّق چه چيزي را در ذهن ما تداعي مي كند؟
براي شماري از ما، فرصتي است تا حدّ اقل يك نوبت در سال، به ياد مولايمان باشيم و وجود و حضورش را به خاطر بياوريم...
شايد براي كساني هم نقطه ي عطفي باشد بر چهار فصل سعي و تلاش در جهت گسترش نام و ياد محبوب؛ يك سال زيستن در سايه ي مرحمت مولا، دل بستن به خشنودي او و هم آهنگ شدن با خواسته هايش، پرهيز از موجبات سرشكستگي و دل آزردگي وي... و به عشق او، پيِ كسب و كار رفتن و در راه او هزينه كردن...
مي توان اين روز را مبدأ تاريخ قرار داد و مثلاً آغاز سال مهدوي ناميد... و همه ساله، در چنين روزي، دوازده ماه عملكرد شخصي و اجتماعي خويش را محاسبه و كمّ و كيف زحمات و تلاش ها را ارزيابي كرد و از خود پرسيد: آيا به عنوان يك منتظر به وظايف خويش عمل كرده ام يا خير؟
زنهار!... مباد كه هياهو و قيل و قال زندگاني روز مره ما را سرگرم كند؛ چنان كه براي حضورش در متن زندگي مان، سهمي قائل نباشيم!
اگر ارزشها و باور هاي ذهني شخصي موجب گرديده است كه خدمت كردن به او را در شأن خود نبينيم و از حضور در مجامعي كه به آن بزرگوار تعلّق دارد و به نام او ترتيب مي يابد، خود داري كنيم،
اگر پرداختن به فعّاليّت هاي مهدوي را امري سليقه اي بينگاريم و به شماري كه به آن تمايل دارند واگذاريم و خود به دنبال علايق شخصي خويش رويم...
در هر صورت، هر نوع بي توجّهي به نعمت وجود امام عليه السّلام، غفلت از وظايف شيعه بودن است و صد البته دور ماندن از محور ولايت، خطر سلب نعمت و بيم استبدال به غير را به دنبال خواهد داشت و اين همان است كه در مقام دعا، ايمني از آن را از خداوند طلب مي كنيم:
«و لا تَسْتَبْدِلْ بِنا غَيْرَنا، فَإنَّ اسْتِبْدالَكَ بِنا غَيْرَنا عَلَيْكَ يَسيرٌ و هُوَ عَلَيْنا كَبير.»1
«(پروردگارا) گروه ديگري را (به عنوان شيعيان و ياران مهدي عليه السّلام) جاي گزين ما نكن كه اين تبديل و تعويض-اگر چه براي تو آسان است- بر ما سنگين و گران خواهد بود!»
برگرفته از كتاب«مهربان ترين پدر»
1.مفاتيح الجنان، بخشي از دعا براي امام زمان عليه السّلام.
آنچه در پی مآاید توصیههایی است که امام عصر عليه السلام خطاب به شیعیان و پیروان اهلبیت عليهم السلام فرمودهاند. براستی، چقدر به اینها عمل میکنیم؟!
1. از خداوند ـ جل جلاله ـ بترسید و تقوا پیشه کنید.
2. به ما در بیرون آوردن شما از فتنه و امتحانی که بر شما روی آورده است کمک کنید.
3. عهد میکنم که هر کدام از شیعیان که راه تقوا را در پیش گیرد و هر آنچه که لازم است ]و حق خداست[ از مال خود خارج کند، از فتنهی گمراهکننده و رنجهای ظلمانی در امان باشد.
4. هر کدام از شیعیان، در بخشش اموالی که خداوند به او داده به کسانی که خداوند فرمان داده است بخل ورزد، در دنیا و آخرت زیانکار خواهد بود.
5. اگر شیعیان ما در وفا نمودن به عهد و پیمانی که از ایشان گرفته شد، همسو و یکدل شوند، دیدار ما از ایشان به تأخیر نخواهد افتاد.
6. ظهور ما به تأخیر نیفتاده مگر به سبب اعمال ناپسندی که از ایشان سر میزند و خبر آنها به ما میرسد. (توقیع به شیخ مفید)
7. از خدا بترسید ؛ و از ما اطاعت کنید ؛ و از راه راست منحرف نگردید.
8. نیت خود را ـ مطابق سنت آشکاری که به شما گفتم ـ با دوستی، به سوی ما برگردانید. (توقیع به ابن ابیغانم قزوینی و جماعتی از شیعیان)
9. اموال شما (خمس و زکات) را قبول نمیکنیم مگر اینکه پاک و طاهر باشد... هر کس میخواهد عمل کند و هر که نخواهد نکند ؛ چرا که ما به آنچه شما دارید نیازی نداریم.
10. ظهور و فرج در دست خداست و کسانی که وقت رای آن تعیین میکنند "دروغگو " هستند.
11. در مسایلی که روی میدهد به فقهاء مراجعه کنید ؛ زیرا که ایشان حجت من بر شمایند و من حجت خدایم بر ایشان.
12. منتفع شدن از من در ایام غیبتم، مانند استفاده از خورشید است زمانی که ابر روی آن را پوشانده باشد.
13. درباره چیزهایی که به درد شما نمیخورد سؤال نکنید، و در دانستن چیزهایی که از دانستن آنها معاف شدهاید خود را به سختی نیاندازید.
14. برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید ؛ چرا که همین فرج شماست. (توقیع به اسحاق بن یعقوب)
15. هر کس بدون اجازه ما در اموال مربوط به ما (خمس، زکات و وقف) تصرف کند، از جمله ظالمین است و ما در روز قیامت شاکی او خواهیم بود. (توقیع به محمد بن جعفر اسدی)
16. آیا نمیدانید که خداوند از زمان حضرت آدم تا حال، برای مردم ملجأ و پناهی قرار داده که به ایشان پناه برند و راهنمایانی تعیین کرده که به سبب آنها هدایت یابند. هر زمان که نشانهای از آنان پنهان شد نشانهی دیگر آشکار گردید و هر وقت که ستارهای از ایشان غروب کرد ستارهی دیگر طلوع نمود ؛ و وقتی که خدای عزوجل امام حسن عسکری (ع) را به سوی خود برد گمان ننمایید که واسطه میان خود و مخلوقاتش را قطع نموده است. هرگز چنین چیزی نشده و نخواهد شد تا وقتی که قیامت برپا شود. (توقیع به محمد بن ابراهیم بن مهزیار)
17. آیا نمیدانید که روی زمین از حجت خدا خالی نمیگردد ؛ خواه آن حجت، ظاهر باشد و خواه پنهان.
18. مردم پیروی از خواهشهای نفسانی را از خود دور کنند ؛ و همانگونه که ]پیش از غیبت[ رفتار مینمودند رفتار کنند ؛ و امری که از آنان پوشیده و پنهان شده است را جستجو ننمایند ... و بدانند که حق با ما و در نزد ماست. (توقیع به عمری وپسرش)
توضیح:
توقیع ، در لغت به معنای "امضاء، نامه و فرمان" ، و دراصطلاح حدیثی به معنای "بخشی از نوشتههای ائمه اطهار علیهم السلام " است . بیشتر توقیعات از سوی امام عصر عليه السلام صادر گردیده است. واژه توقیع نخستین بار در روایتی از امام کاظم عليه السلام به معنای یادداشتی که امام در زیر یک نامه نوشته دیده شدهاست. امروزه وقتی سخنی از «توقیع» به میان میآید، ذهن به توقیعات حضرت مهدی عليه السلام منصرف میگردد.
ارسال توقیعات برای شیعیان، معمولاً توسط وکلای امام صورت میگرفت. نواب اربعه امام عصر وکیلانی در شهرهای مختلف داشتند که توقیعات از طریق آنها انتشار مییافت.
در کتاب کمال الدین شیخ صدوق، غیبت شیخ طوسی، احتجاج طبرسی و بحارالانوار مجلسی، حدود هشتاد توقیع از سوی امام زمان عليه السلام نقل شده است که محتوای آنها، برخی خطاب به سفرا و نواب خاص است و برخی خطاب به علماء و فقهاست. برخی در پاسخ به سؤالات است و برخی در تکذیب کسانی است که به دروغ ادعای امامت یا نیابت از طرف آن حضرت را داشتند
منبع توصیهها :
علامه محمدباقر مجلسی؛ مهدی موعود ؛ ترجمه حسن بن محمد ولی ارومیهای؛ قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1380 ؛ ج 2 .
منبع: www.fetrat.com سایت فطرت
مقدمه
افزایش جمعیت در شهرهای بزرگ منافع اقتصادی فراوانی برای ساکنین آن شهرها دارد اما به موازات همین منافع اقتصادی نکاتی منفی را نیز برای ساکنین خود در پی دارد.
افزایش جرم و جنایت، آلودگی محیط زیست، ضعف در سیستم حمل و نقل، ضعف در سیستم آموزشی و تامین خدمات از جمله مشکلاتی هستند که بعضی از آنها در شهرهای بزرگ خودنمایی میکنند. وجود چنین مسایل منفی در شهرهای با رشد بالا اجباری است برای مدیریت در رشد جمعیت تا از بروز چنین رویدادهای منفی جلوگیری نماید.
مطالعات حاکی از این مساله میباشد که روند رشد جمعیت در شهرهای کشورهای در حال توسعه در حال افزایش میباشد که متاسفانه مدیریت در این کشورها در مقایسه با کشورهای توسعه یافته بسیار ضعیفتر میباشد که لزوم توجه به مساله رشد جمعیت در کشورهای توسعه یافته را بیش از پیش با اهمیت مینماید.
خصوصیات شهرهای با رشد جمعیت بالا 1 . قیمت زمین در این شهرها بسیار بالا است و این یکی از مشکلات مهم در کلان شهرها میباشد. متاسفانه رشد جمعیت باعث افزایش روزافزون قیمت زمین و مسکن می گردد. 2 . مشکل تامین انرژی(آب، برق، گاز و ...) یکی دیگر از مشکلاتی میباشد که اینگونه شهرها با آن مواجه میباشند که این مورد یکی از جدیترین مشکلات اینگونه شهرها میباشد. 3 . سیستم حمل و نقل در شهرهای با جمعیت بالا با کندی مواجه است که این به خاطر وجود تعداد اتومبیل زیاد در این شهرها می باشد. 4 . شهرهای پرجمعیت با مشکل آلودگی محیط زیست نیز مواجه میباشند. حتی در برخی شهرها مساله دفع زباله یکی از مشکلات آنها میباشد. 5 . با افزایش جمعیت ممکن است نرخ جرم و جنایت افزایش یابد که لزوم در نظر گرفتن این مساله را گوشزد میکند. افزایش قیمت مسکن در شهرها باعث میشود تا جمعیتی که رو به شهر نشینی میآورند با مشکل مسکن مواجه شوند. در این بین بنگاههای مسکن نیز رو به سوی حومه شهر آورده که قیمت زمین و مسکن در این مناطق بسیار کمتر می باشد. حضور جمعیت در این مناطق نسبتا ارزان خود دلیلی بر افزایش جمعیت میباشد.همچنین افزایش جمعیت در این مناطق که احتمالا بدون برنامه صورت گرفته است احتمالا مشکلات زیست محیطی و دفع زباله و مدیریت را به دنبال خواهد داشت. افزایش جمعیت در حومه شهرها باعث افزایش تردد در مرکز شهر گشته، خود به خود باعث افزایش آلودگی هوا و مشکل ترافیک و دیگر مواردی می شود که در بالا به آن اشاره شد. علاوه بر افزایش قیمت مسکن که باعث رشد جمعیت در حومه شهرها گشته و مشکلات خاصی را در پی خواهد داشت، آسان بودن یافتن شغل در کلان شهرها و همچنین کم توقع بودن کسانی که به تازگی رو به زندگی شهری میآورند در زمینه شغل مورد نظر باعث میشود رشد جمعیت در این شهرها و به خصوص اطراف شهرها زیاد شده و مشکلات ذکر شده را به وجود آورد.
ادامه مطلب...
مبعث پیامبر گرامی حضرت محمد(ص) بر همگان مبارک باد
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدارا
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ما سوا را
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
به جز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
چو به دوشت عهد بندد زمیان پاکبازان
چو علی که می تواند که به سر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را
به دو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت
که زکوی او غباری به من آر توتیا را
به امید آنکه شاید برسد به خاک پایش
چه پیام ها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان
که زجان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوش تر بنوازد این نوا را
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی بنوازد آشنا را
زنوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا
محمدحسین بهجت تبریزی- شهریار
آدم بشوم سه شنبه هم می آیی
«سلام برتوکه ندیده عاشقت شدیم مهدی جان»
از دوری تـو غـمین ونـالان هـستـیـم
وز کـرده ی خـود کـمی پـشیـمان هستیم
اصـلیـت مـا را تـو اگـر مـی پـرسی
از کــوفه ولـــی مقــیم ایـران هسـتیم
ما لشـکـری از سـلاح روسـی داریـم
در دوز وکـلـک مـدرک رســمـی داریـم
هر جمـعه کـه شـد بیـا که ما منتظریم
این هـفتـه نــیا فــقط؛ عــروسی داریم
از جور زمــانه مـا شـــکایت داریم
انـدازه کـوه وصـخره حـاجـت داریــم
ما مشـکلمان گـرانی و بیـکـاریسـت
آقـابـه نـبـودنـــت عــــادت داریــم
ما قیـمت روز ارز را مـی دانــیـم
مــعـیار بــهای بــورس در تــهـرانـیـم
فعلاً دو سه روزیست هوا پس شده است
انـگار کــه امـروز قیـــامت شــده اســت
گر بینی که دعـای عهـد می خوانیم
آقا به نیابت از نمایاندن خود به دیگران می خوانیم
صد موعظه کن ولی زتسـلـیم نـگو
از خـمس وزکــات وضـرب وتـقـسـیـم نـگـو
آقا تو بیـا به پیـش ما با یک شـرط
از آنــچه کــه مـــا دوســت نـداریم نـگـو
آقای من ...
تقصـیر من اسـت کـه کم می آیی
هــر گــاه شــدم اســیــر غــم مــی آیی
این جمعه و جمعه های دیگر حرف است
آدم بشــوم ســه شنــبه هــم مــی آیــی...
((شعر:حاج علیرضا صفری شهرستان اقلید))
مقدمه
امروزه با توجه به تحولات سریع در جهان سازمانها برای افزایش ضریب موفقیت و بالا بردن راندمان سازمانی خود تلاش میکنند با تدوین و اجرای برنامههای راهبردی و استراتژیک به اهداف بلندمدت و کوتاهمدت خود برسند. از این رو مقوله مدیریت استراتژیک در سازمانها مورد توجه قرار گرفت. در این مقاله کوتاه هدف ما ارائه مطالبی درباره مفهوم استراتژی، برنامهریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک میباشد.
ادامه مطلب...
مقدمه ای در مورد طرح تجاری
طرح تجاري سند مكتوبي است كه كارآفرين با توصيف تمام عناصر دروني و بيروني مربوطه،كه در شروع يك فعاليت كارآفرينانه موجود است، آن را آماده مي كند. طرح تجاري معمولا مجموعه اي از برنامه هاي كاربردي مثل برنامه هاي بازاريابي، مالي، توليدي و منابع انساني است. طرح تجاري همچنين بر تمام تصميم گيريهاي طولاني يا كوتاه مدت در طي سه يا چند سال اوليه راه اندازي نظارت دارد. در واقع طرح تجاري به مثابه يك نقشه راه در اداره كسب وكار و بررسي ميزان نزديكي و تحقق اهداف عمل مي كند. طرح تجاري ميزان تامين مالي يا سرمايه گذاري بيروني مورد نياز را مشخص مي كند.
نخستين تاثيری که طرح تجاری در خوانندگان برجای می گذارد بسيار مهم است. سرمایه گذاران براي ارزيابي درخواست تامين مالي و نيز ارزيابي مديريت كسب وكار از طرح هایی استقبال می کنند که با دقت و مستدل تهیه شده باشد. سرمايه گذاران بالقوه در مورد مندرجات طرح تجاري سخت گير و دقيق هستند لذا ارزيابي مسائلي مانند گردش نقدينگي و نيازهاي مالي مي بايد بدرستي پيش بيني و بيان شود. در اين فرايندكارآفرين مسائلي را كه مانع موفقيت او خواهد شد را پيش بيني كرده و راهكارهاي لازم براي در امان ماندن از اين موانع را در آينده مورد توجه قرار می دهد.
با این مقدمه به اهمیت نگارش درست طرح تجاری برای کارآفرینان و سرمایه گذاران پی می بریم و این نکته به ذهن می رسد که یک طرح تجاری باید ساختار ویژه ای داشته باشد و بر اساس یک سری اصول پایه ریزی شود. در واقع طرح های تجاری باید قالب کلی یکسانی داشته باشند و تفاوت عمده آنها در جزئیات مربوط به نوع کار و طرح باشد. شاید قالب های مختلفی را در این زمینه مشاهده کرده باشید ولی همه آنها در بخشهایی مشترک هستند که در ریز به آنها اشاره شده است .
ادامه مطلب...
مدیریت زنجیره تامین نتیجه تکاملی مدیریت انبارداری است. در دهه 60 کارشناسان با مطالعه بر روی رابطه داخلی بین انبارداری و حمل و نقل و یکپارچه سازی آنها قادر به کاهش موجودی خود شدند که حاصل این مطالعات مدیریت توزیع نام گرفت. در مسیر تکامل با اضافه شدن مباحث مدیریت ساخت، تدارکات و سفارشها به مدیریت توزیع مفهوم لجستیک پدید آمد و وضعیت کنونی یعنی زنجیره تامین نتیجه به هم پیوستن حلقه های عملیاتی مختلف است که در ابتدای آن عــرضه کنندگان و در انتهای آن مشتریان قرار دارند.
یک زنجیره تامین به جریان مواد، اطلاعات، وجوه و خدمات از تامین کنندگان موادخام طی کارگاهها و انبارها تا مشتریان پایانی اشاره دارد و شامل سازمانها و فرایندهایی می شود که کالاها، اطلاعات و خدمات را ایجاد و به مصرف کنندگان تحویل می دهند. این زنجیره شامل خیلی از وظایف از قبیل خرید، جریان وجـــوه، باربری مواد، برنامه ریزی و کنترل تولید، کنترل موجودی و لجستیکی و توزیع و تحویل می گردد.
اهداف نرم افزار مدیریت زنجیره تامین مدرن کاهش عدم اطمینان و ریسک در زنجیره تامین است. با وجود آن، به طور مثبتی بر سطوح موجودی، زمان چرخه، فرایندهای تجاری و سرویس های خدماتی به مشتری اثر می گذارد. این زنجیره فرایندی پویا است که فعالیتهای همزمان، ارزیابیهای مستمر از طرفین درگیر، فناوری های به کار رفته در آن و ساختار سازمانی را شامل می شود. این فناوری برای مشتریان امکاناتی را فراهم می آورد تا حق انتخاب فراوانی را داشته باشند و به صورت فزاینده ای به اطلاعات دسترسی پیدا کنند و هدف در آن ایجاد ارزش برای مصرف کننده است. همه این عوامل بر افزایش سودآوری و رقابتی بودن کمک می کنند.
زنجیره تامین درهمه شکلها و اندازه ها وجود دارد و ممکن است بسیار پیچیده باشد. زنجیره تامین برای یک ماشین شامل صدها عرضه کننده، هزاران کارگاه ساخت و کارگاه مونتاژ، انبارها، دلالها، فروشندگان تجاری مستقیم، عمده فروشان، مشتریان و وظایف پشتیبانی ازقبیل مهندسی محصول، آژانس های خرید، بانک ها و شرکتهای نقل و انتقال است و می توان گفت در این مورد زنجیره تامین مثل شکل 1 - خطی نبوده و دارای حلقه است.
ذکر این نکته نیز مهم است که جریان کالا نیز می تواند درجهت عکس اتفاق بیفتد مثل جریان کالاهای برگشتی.
لجستیک معکوس شامل فرایند کالاهای عودتی و برگشتی و نحوه برخورد مناسب با این نوع اقلام و تمام عملیات مرتبط با مصرف مجدد کالا و مواد به منظور افزایش بهره وری، سوددهی و کارآمدی بیشتر سازمان لجستیکی است. لجستیک معکوس تمام فعالیتهای زنجیره تامین که به صورت معکوس اتفاق می افتد را شامل می شود. به طورکلی لجستیک معکوس را می توان این گونه تعریف کرد «انتقال دقیق، به موقع و درست مواد، اقلام و کالاهای قابل استفاده و غیرقابل استفاده از انتهایی ترین نقطه و آخرین مصرف کننده ازطریق زنجیره تامین به واحد مناسب و موردنظر» و به عبارت دیگر لجستیک معکوس «فرایند حرکت و انتقال برای کالاها و تولیداتی است که در زنجیره تامین دارای قابلیت بازگشت هستند».
نباید فراموش کرد که لجستیک معکوس نیازمند اشتراک مساعی خوب و نزدیک تولید، بازاریابی، امورمالی، سیستم های اطلاعاتی و منابع انسانی برای جلوگیری از تضادها و برخوردهای ناهمگون احتمالی در زنجیره تامین است. در لجستیک معکوس بهبود مستمر از طرق مختلفی صورت می گیرد که عبارتند از: مصرف مجدد مستقیم که کالاها پس از تمیز شدن بدون هیچ تغییری به مشتریان بازگردانده می شوند؛ بازیافت مواد که کاربری مواد و کالاها تغییر داده شده و به مشتریان عرضه می گردد؛ تعمیرات؛ به روز کـــردن مجدد؛ بازسازی و بهینه سازی که می تواند شامل تمامی موارد بازیافت مواد، تعمیرات و به روز کردن مجدد باشد.
مدتی به دین مسیحیت درآمد و با توجه به اینکه شنیده بود، ظهور پیامبری جدید در مکه نزدیک است، راهی شد و در بیابان به کاروانی برخورد کرد که به شام میرفتند، با آنها همسفر شد و مدتی در شام و موصل سکنی گزید تا اینکه در سرزمینهای عربی به اسارت قبیله بنیکلب درآمد و مردی از بنیقریظه او را به بردگی گرفت و به یثرب برد.
ابوعمر بن عبدالبر در کتاب الاستیعاب مینویسد: «رسول خدا صلی الله علیه وآله تمام آن نخلها را جز یکی کاشتند، یک نخل را عمر بن خطاب غرس کرد، همه آن نخلها جز همان یک نخل میوه داد. پیامبر پرسید: «چه کسی آن را کاشته است؟» گفته شد: «عمر!»، پیامبر آن را کند و به دست خودش کاشت و میوه داد، به این ترتیب با قدرت الهی این نخلها زود میوه داد و سلمان آزاد شد و پیامبر نام او را سلمان گذاشت، انتخاب این نام زیبا از سوی فرستاده خدا، نشان از پاکی و سلامت روح سلمان است.
سلمان فارسی دارای ویژگیهایی که شاید کمتر کسی به آن دست یافته باشد، مانند؛ از جمله افرادی بود که در گفتار و رفتار محمدی شد، شناخت سلمان فارسی ، تلاش در راه شناخت پیشگامان تشیع در عصر رسالت است، اسلام سلمان نمونهای از اسلام آگاهانه و داوطلبانه و آزادانه عموم مردم ایران است، او پیشتاز پیوند تمدن ایرانی با اسلام است.
اسلام سلمان یادآور این حقیقت است که دین محدود به منطقه جغرافیایی مکه، مدینه و سرزمین حجاز نیست و اختصاص به نژاد عرب ندارد، او دارای شخصیتی چند بعدی اما یکپارچه است، نخستین ایرانی مسلمان که از همان ابتدا شیعه بود، در گروه نجبا، وزرا، رفقا و خواص پیامبر (ص) قرار دارد، از همه مهمتر از اهل بیت به شمار میرود و خشم سلمان همچون خشم خداوند دانسته شده است.
در سال اول هجری، زمانی که پیامبر اسلام میان هر دو نفر از مسلمانان مهاجر و انصار پیمان برادری برقرار کرد، میان سلمان و ابوذر نیز عقد اخوت بست و در این ماجرا به سلمان گفت: «یا سلمان! انت من اهل البیت و قد اتاک الله العلم الاول و الاخر و الکتاب الاول و الکتاب الاخر»؛ «ای سلمان، تو از اهل بیت ما هستی و خدای سبحان به تو دانش نخستین و واپسین را عنایت کرده است و کتاب اول-نخستین کتابی که بر پیامبران الهی نازل شده بود- و کتاب آخر -قرآن مجید- را به تو آموخته است».
و در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است: «سلمان از من است، کسی که به او ستم کند به من ستم کرده است و کسی که او را بیازارد مرا آزرده است».
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم با شنیدن این سخن غیر اسلامی به خشم آمد و بر بالای منبر قرار گرفت و فرمود: «ای مردم! آگاه باشید که تمام انسانها از زمان حضرت آدم تا زمان ما مثل دندانهای ما یکسانند، عرب بر عجم، گندمگون بر سیاه پوست امتیازی ندارد، مگر به تقوا».
امام جعفر صادق علیهالسلام فرمودند: «رسول خدا و حضرت علی(ع) اسراری را که دیگران قدرت تحمل آن را نداشتند به سلمان میگفتند و او را لایق نگهداری علم و مخزن اسرار میدانستند؛ از این رو یکی از القاب سلمان، «مُحَدث» است».
هر چند که سلمان فارسی حکومت علی علیه السلام را درک نکرد و در اواخر حکومت عثمان از دنیا رفت، ولی با این حال عارف به مقام اهل بیت علیهمالسلام و معتقد به امامت امامان معصوم علیهمالسلام از ذریه پیامبر(ص) و از نسل امیرمؤمنان (ع) بود.